جدول جو
جدول جو

معنی فلک روب - جستجوی لغت در جدول جو

فلک روب
(سُ سَ)
فلک روبنده. فلک پایه. والامقام. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
فلک روب
سپهر روب سپهر گاه بلند پایه والامقام
تصویری از فلک روب
تصویر فلک روب
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از فلک وش
تصویر فلک وش
(دخترانه)
فلک (عربی) + وش (فارسی) مانند آسمان بلند و رفیع
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از خاک روب
تصویر خاک روب
آنکه خاک و آشغال را از زمین میروبد و پاک می کند، رفتگر
جارو، آلتی برای تمیز کردن خاک و خاشاک و زباله از روی زمین که از برخی گیاهان یا الیاف مصنوعی تهیه می شود، جاروب، مکنسه برای مثال گر چنین جلوه کند مغبچۀ باده فروش / خاک روب در میخانه کنم مژگان را (حافظ - ۳۴)
فرهنگ فارسی عمید
(سُ دِهْ)
فلک رونده. فلک سیر. (فرهنگ فارسی معین). فلک پیما. فلک پیمای. فلک پایه
لغت نامه دهخدا
کنّاس، (دهار) (آنندراج)، آنکه خاک روبد:
خاک روبی است بنده خاقانی
کز قبول تو نامور گردد،
خاقانی،
شاهنشه دو کون محمد که هر صباح
آید بخاک روب درش بر سر آفتاب،
علی خراسانی (از آنندراج)،
،
نخج، گیائی درشت باشد که خاک روبان بدان زمین روبند، (فرهنگ اسدی)، جاروب، (آنندراج)، آنچه بدان خاک روبند:
گر چنین جلوه کند مغبچۀ باده فروش
خاکروب در میخانه کنم مژگان را،
حافظ،
چون پر و بال سمندر خاک روب آتشم
ننگ می آید ببوی گل هم آغوشی مرا،
طالب آملی (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(فَ لَ مَ کَ)
بلندمرتبه. والامقام. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
(فَ لَ)
آنکه اندیشه و رایش به بلندی فلک است. بلندفکر. بلنداندیشه. (یادداشت مؤلف). آنکه تدبیرش همسان تدبیر آسمان است. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
(مَ لِ دِ)
دهی از دهستان سیاهکل است که در بخش سیاهکل دیلمان شهرستان لاهیجان واقع است و 410 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
(فَ لَ وَ)
مانند فلک. شبیه فلک در بزرگی و عظمت:
گویی که نگون کرده ست ایوان فلک وش را
حکم فلک گردان یا حکم فلک گردان.
نظامی
لغت نامه دهخدا
تصویری از فلک رو
تصویر فلک رو
فلک سیر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فلک مرکب
تصویر فلک مرکب
سپهر سوار اورنگ نشین بلند پایه والامقام
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فلک رای
تصویر فلک رای
آنکه تدبیرش همسان تدبیر آسمان است
فرهنگ لغت هوشیار